مجله اینترنتی

مجله اينترنتي سايت آريا
مجله اينترنتي

         روزنامه سازندگي - بهراد مهرجو: احتملاً در سراسر قرن اخير به‌خصوص در ميان اقتصاددانان هيچ‌كس حامل اين تركيب متناقض از انديشه نبوده است؛ يك عاشقِ متنفر از تكنولوژي و يك مرتجع عشقِ پيشرفت. اين تفسير نويسنده موسسه اكونوميست درباره يك مرد مؤثر قرن اخير است. اكونوميست با بيش از يك قرن قدمت جايي نيست كه هر كس، هر حرفي بزند. هر كلمه بايد دقيق سرجايش بنشيند و قوام و دوام داشته باشد.

 

وقتي چنين ساختاري زير سايه افسونگري يك نويسنده شانه خم مي‌كند، يعني اتفاق بزرگي رخ داده است. چهار سال قبل آن‌ها تفاخر انگليسي را كنار گذاشتند و جوزف آلويس شومپيتر اقتصاددان اتريشي - آمريكايي را به عنوان فردي معرفي كردند كه نظرات الهام‌بخش‌اش جهان كارآفريني را دگرگون كرده است. البته كه لحن نويسندگان اكونوميست معجوني از طنز و تيزي يك نگاه سختگير است و بر همين اساس هم آدريان وولدريج روزنامه‌نگار سرشناس آمريكايي درباره شومپيتر شهير نوشت: حتي اگر براساس استاندارد‌هاي دانشگاه‌هاي نخبه‌محورميانه قرن بيستم هم حساب كنيم، جوزف شومپيتر چيزي بيش از يك دست و پا چُلُفتي نبود كه البته آدم مهمي هم شد.

در مذمت اين ذهن خلاق و ويرانگر بسيار گفته‌اند از جمله اينكه او هيچ‌وقت ياد نگرفت رانندگي كند، تا جايي كه مي‌توانست از هواپيما‌ها و سفر‌هاي هوايي دوري مي‌كرد و در هجده سالي كه به عنوان استاد اقتصاد در هاروارد مشغول تدريس بود، تنها يك بار قدم به زيرزميني گذاشت كه كمبريج را به بوستون وصل مي‌كند. او آن‌قدر با ابزار‌هاي نوظهور مانند كاغذ كاربن و دستگاه فتوكپي بيگانه بود كه حتي يك نسخه از شاهكار خود با عنوان كاپيتاليسم، سوسياليسم و دموكراسي را پيش از ارسال براي ناشر نزد خودش نگاه نداشت. اگر اداره پست ايالات متحده آمريكا قابل اعتماد نبود، كتابي كه از محدوديت‌هاي صلاحيت حكومت‌ها مي‌گويد ممكن بود براي هميشه گم شود.

به قول اكونوميست با وجود همه اين حرف‌ها، شومپيتر يكي از بزرگ‌ترين پيام‌آوران ابتكارات درهم گسيخته بود كه قرن بيستم دودستي تحويل جامعه امروز داده است. او معتقد بود: كارآفرين‌ها نوعي انقلابي هستند. كساني كه نظم جهان را بر هم مي‌ريزند و نظم جديدي خلق مي‌كنند. شومپيتر اعتقاد داشت كه همه اين آشوب‌ها نوعي منطق مخفي دارند. به گفته او، كارآفرين‌ها هميشه ابتكاراتي به خرج مي‌دهند كه به آن‌ها در برابر رقبايشان مزيتي موقتي مي‌بخشد.

به قول او كارآفرين‌ها به جاي اينكه كارگر باشند، انقلابي‌هاي تاريخ هستند؛ مردمي كه هر تعادلي را از تعادل خارج مي‌كنند و آينده را به زير سلطه خواسته‌ها و خيالات خويش فرا مي‌خوانند. به همين دليل هم او نام كتابش در مورد كارآفرين‌ها را آشوب بزرگ گذاشت. كارآفرين‌ها در روز‌هايي كه جامعه ايراني در سرخوردگي مطلق قرار گرفته، نمادي از حيات اميدوارانه‌اند. امسال در جشنواره سينما حقيقت بخشي به عنوان كارآفريني فعال شده كه به همين نماد‌ها مي‌پردازد.

نماد ايستادگي

 

پدرش در بازار، حجره فروش لوازم‌التحرير داشت. علي اكبر هم شاگردي پدر را مي‌كرد. مدتي بعد براي به دست آوردن سرمايه دستفروشي كرد و موفق هم بود. به فكرش رسيد كه به يك شركت آلماني سفارش توليد برچسب بدهد. اين ايده هم گرفت. مدتي بعد با سرمايه اندكش به ديدار موسس كارخانه بيك در فرانسه رفت و تقريبا با التماس از او مجوز ساخت بيك را در ايران گرفت. علي اكبر رفوگران پس از توليد اولين نمونه‌ها با يك چالش مواجه شد. اسم اين وسيله چيست؟ به دليل اينكه مخزن جوهر نيازي به تعويض نداشت، نامش را خودكار گذاشت.

رفوگران نامش با خودكار بيك گره خورد و سال‌ها توليد كرد. در دهه هفتاد چند مامور متخلف تعزيرات به جانش افتادند و كارش به جايي رسيد كه قرار بود در حياط كارخانه شلاقش بزنند. با دخالت علي اكبر ناطق نوري از اين مهلكه جان سالم به در برد ولي آنقدر وضع روحي‌اش به هم ريخته بود كه مجبور شدند براي رفع افسردگي او را تحت شوك الكتريكي قرار دهند. پس از آنكه سرپا شد به سرعت سراغ كارخانه رفت و تصميم گرفت، عطر بيك را خلق كند. اكنون كارخانه تحت مديريت رفوگران ۹۴ ساله ساليانه ۵ ميليون عطر توليد مي‌كند. او هر روز ساعت ۶ صبح در كارخانه حاضر است و اميدوارانه كار مي‌كند.

 

قبرشور

 

در خانواده‌اي فقير به دنيا آمد. مرتضي سلطاني كه حالا بيش از ۱۵ هزار كارگر در اختيار دارد براي گذران زندگيش هم كفاشي و هم قبرشوري كرده بود. مي‌گفت در خانه راهش نمي‌دادند و مي‌گفتند نجس است. او روز‌هاي كودكي رنج‌آوري داشت و اگر قرار بود مانند ديگر هم سن‌هايش در مناطق جنوب شهر زندگي كند، احتمالاً حالا شاگرد يك مغازه بود. كالا‌هاي كارخانه‌اش به بيش از ۸۰ كشور جهان صادر مي‌شود. اما كارش را از خريد و فروش ماشين‌آلات دسته دوم صنايع غذايي شروع كرد و با سرمايه خردي كه از اين روش به دست آورد، جرأت كرد و كارگاه كوچكي راه انداخت كه حالا بيش از ۸۶ ميليون دلار صادرات دارد.

 

پتروشيمي‌باز

 

۲ هزار كارگر دارد و ساليانه ۱۰ ميليون دلار صادرات انجام مي‌دهد. عباس موسوي رهپيما كارش را از يك كارگاه توليد گريس شروع كرد و براي اينكه بتواند توليد كند، قيد كارمندي شركت ملي نفت را زد. بعد از مدتي كه واردات گريس ممنوع شد، او سراغ شركت كاسترول انگليس رفت و نمايندگي آن‌ها را گرفت. موسوي رهپيما در زندگيش روز‌هاي سخت زيادي را پشت سرگذاشت ولي حالا ۱۴ شركت بزرگ را اداره مي‌كند. دهه هشتم زندگي را سپري مي‌كند ولي به قول خودش در تاريكي به كارخانه مي‌رود و در تاريكي هم باز مي‌گردد.

 

هميشه كار

 

علامير محمد صادقي در آستانه ۹۰ سالگي ايستاده ولي همچنان برنامه روزانه‌اش همان برنامه دهه ۴۰ است. صبح ساعت ۵ از خواب بيدار مي‌شود، ساعت ۶ بيرون مي‌زند، ساعت ۷ در دفتر كارش حاضر است و شب ساعت ۹ به خانه باز مي‌گردد. روزانه به امور جاري كارخانه‌ها رسيدگي مي‌كند. بعدازظهرش را براي كارخانه‌هاي خيريه مي‌گذرد و عصر را نيز به امور تشكيلاتي مي‌گذراند. مير محمد صادقي شاگرد مغازه در اصفهان بود.

بعد‌ها در تهران براي خودش يك حجره راه انداخت و به تجارت قماش پرداخت. بعد‌ها وارد صنعت سيمان و گچ شد و چند كارخانه بزرگ را پايه‌گذاري كرد. ميرمحمد صادقي مرد با اخلاق اصفهاني است كه هرگز دست از كار نكشيده و هنوز هم به هر جواني كه مي‌رسد همين را مي‌گويد: شما بايد حالا حالا‌ها كار كنيد، وقت براي استراحت زياد است.

 

مرد صابوني

 

بيش از ۳۰ ميليون دلار صادرات و اشتغال ۱۲ هزار كارگر براي كريم فضلي موسس مجموعه گلرنگ به اندازه كافي افتخار خلق كرده است. او هم از كارگري شروع كرد و بعد از مدتي كارگاه صابون‌سازي زد. مدتي بعد كه كمي پيشرفت كرد سراغ توليد شوينده رفت و در ميانه دهه ۷۰ كارخانه پاكشوما را تاسيس كرد. پاكشوما آغاز دوران پرافتخار فضلي بود و كارخانه او بزرگ و بزرگ‌تر شد تا جايي كه در ميان ۵۰۰ شركت بزرگ جهان ايستاده است. فضلي در ۸۷ سالگي همچنان پدر معنوي گلرنگ باقي مانده و روزانه فعاليت‌هاي كارخانه‌ها را رصد مي‌كند.

 

پدر گاز

 

احتمالاً در ايران كمتر كسي صبوري و استواري محسن خليلي را داشته باشد. كارخانه بوتان را پدرش تاسيس كرد و محسن آن را بالنده ساخت ولي از ابتداي دهه هفتاد تا يكسال قبل هر هفته بايد به دادگاه مراجعه مي‌كرد تا اجازه ندهد كارخانه‌اش مصادره شود. بيش از ۲۷۵ جلسه دادرسي و دادگاهي در كارنامه‌اش دارد و مدتي هم زنداني شد ولي بعد‌ها كه دستگاه اداري كشور اهميت او را درك كرد، دوران پرافتخارش آغاز شد و هر ماه برايش يك مراسم گراميداشت برگزار كردند.

او زندگي در آمريكا را به شوق كار در ايران رها كرد. محسن خليلي عراقي دچار بيماري سرطان حنجره است ولي كارش را ترك نكرده است. او با نهايت جديت هر روز در محل كارش حاضر مي‌شود و به نزديكانش هم مي‌گويد كه نبايد دست از كار بكشند. ساعت كار محسن خليلي در كارخانه بوتان از ۵ صبح تا ۹ شب است.

 

ناشناس‌هاي آشنا

 

اين خاندان كارآفرين تا ميانه دهه هفتاد در دسته معتبرترين برند‌هاي ايراني بودند. نيك كالا با بخاري‌هاي گازي در هر خانه‌اي حضور داشت. اين شركت صنعتي سال‌هاست نقش مؤثري در گرم كردن خانه‌هاي مردم ايران دارد. سابقه فعاليت اقتصادي خانواده سليماني كه گروه صنعتي نيك كالا را تأسيس كردند به ۱۱۰ سال پيش بازمي‌گردد، اما نسل دوم اين خانواده بود كه نيك كالا را احداث كرد. علي حاج سيد سليمان همراه با برادرانش در نيك كالا فعاليت مي‌كند.

نيك كالا براي سال‌ها انواع لوازم نفت‌سوز، اجاق گاز مبله و انواع پلوپز‌هاي صنعتي صادراتي و كلمن‌هاي آب را توليد مي‌كرد كه علاوه بر داخل به كشور‌هاي حوزه خليج فارس هم صادر مي‌شد. شعار تبليغاتي اين كارخانه هم اين بود: اين نام نيك است كه مي‌ماند. با توسعه استفاده از گاز در خانه‌هاي ايراني و توصيه مسئولان، نيك كالا به فكر توليد انواع وسايل گازي افتاد كه اين محصولات با استقبال مردم روبرو شد. كارخانه‌اي كه اكنون در جاده كرج قرار گرفته، در سال ۱۳۷۰ بنا شده است و نزديك به ۵۰۰ نفر در آن فعاليت مي‌كنند. مجموعه صنعتي نيك كالا در سال ۱۰۰ ميليارد تومان فروش دارد و ۱۵ درصد از محصولات اين كارخانه به ديگر كشور‌ها صادر مي‌شود.

 

بستني فروش

 

ايوب پايداري پيش از آنكه كارخانه‌اي با بيش از ۱۲ هزار كارگر را اداره كند، با چرخ دستي در تهران بستني فروشي مي‌كرد. او با افتخار اين سوابق را اعلام مي‌كند. البته پايداري هر چقدر كه موفق است، به همان اندازه كم حرف است. خودش مي‌گويد: آدمي كه كار مي‌كند، زياد حرف نمي‌زند. گزارشي كه در مجله آينده‌نگر منتشر شده در مورد او چنين نوشته است: از سال‌ها پيش نام ميهن با محصولات لبني از جمله بستني گره خورده است. كارخانه‌اي كه ايوب پايداري آن را در سال ۱۳۵۳ در منطقه اسلامشهر تهران بنيان گذاشت، اكنون بيش از ۱۳ هزار نفر پرسنل دارد. ارزش صادرات گروه ميهن در سال به ۵۰ ميليون دلار مي‌رسد و ۶۵ درصد بازار بستني ايران در اختيار كارخانه ايوب پايداري است.

ايوب پايداري خود را يك بستني فروش مي‌داند. او در مصاحبه‌هايش هم به اين نكته اشاره كرده كه از اول به اين دولت و آن دولت كاري نداشته و بستني‌اش را فروخته است. هم اكنون ۵ درصد بازار شير استريليزه كشور هم در اختيار كارخانه ميهن قرار دارد و محصولات ميهن در بيش از ۲۰۰ هزار نقطه در كشور به فروش مي‌رسد. ميهن بيش از ۶۰ نوع بستني توليد مي‌كند. ايوب پايداري در سال‌هاي گذشته به رسانه‌ها گفته بود ماهانه تنها يك ميليارد و ۴۰۰ ميليون تومان حق بيمه براي كارگران و كارمندان مجموعه‌اش پرداخت مي‌كند.              

امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۱۱ دى ۱۳۹۸ ] [ ۰۸:۴۴:۴۱ ] [ اميد ] [ نظرات (0) ]
[ ]
.: Weblog Themes By sitearia :.

درباره وبلاگ

نويسندگان
نظرسنجی
لینک های تبادلی
فاقد لینک
تبادل لینک اتوماتیک
لینک :
خبرنامه
عضویت لغو عضویت
پيوندهای روزانه
لينكي ثبت نشده است
پنل کاربری
نام کاربری :
پسورد :
عضویت
نام کاربری :
پسورد :
تکرار پسورد:
ایمیل :
نام اصلی :
آمار
امروز : ---
دیروز : ---
افراد آنلاین : 10
همه : ---
چت باکس
موضوعات وب
موضوعي ثبت نشده است
امکانات وب

سئو کار حرفه ای / خرید پیج اینستاگرام / باربری / دانلود نرم افزار اندروید  / شرکت خدمات نظافتی در مشهد / شرکت نظافت منزل و راه پله در مشهد / شرکت نظافت راه پله در مشهد / شرکت نظافت منزل در مشهد  /سایت ایرونی  / بازی اندروید  /  خدمات گرافیک آریا گستر  / فروش پیج آماده آریا گستر / نیازمندی های نظافتی / وکیل در مشهد / ارز دیجیتال / نیازمندی های قالیشویی / مبل شویی / املاک شمال  / آرد واحد تهران / فیزیوتراپی سیناطب / sell Instagram account safely / نیازمندی های گردشگری / نیازمندی های سالن زیبایی