مجله اينترنتي سايت آريا مجله اينترنتي
|
روزنامه هفت صبح - صوفيا نصراللهي: فيلمهاي سال ۲۰۱۹ را دوست داشته باشيد يا نه، نميتوانيد منكر شويد كه بهلحاظ بازيگري حداقل شاهد دستاوردهاي بزرگ بودهايم. از گروه بازيگران پيشكسوت فيلم "مرد ايرلندي" مارتين اسكورسيزي كهنهكار بگيريد تا يكسري فيلمهاي مستقل مثل اولين بازي دختر تيلدا سوئينتون در فيلم "يادگاري" جوآنا هاگ و تعداد زيادي بازي درخشان ديگر كه هر كدام توانستند تبديل به مهمترين موتور محركه فيلمشان شوند. حالا نامزدهاي بيست و ششمين دوره اتحاديه بازيگران اعلام شده است و يادمان نرود كه نامزدها و برندههاي اين اتحاديه اهميت زيادي براي اسكار دارند. جايزه انجمن بازيگران فيلم، يكي از جوايز مهم هاليوود است كه تا حد قابل توجهي ميتواند جوايز بخش بازيگران مراسم اسكار را پيشبيني كند. برنده اين جايزه با انتخاب و رأيگيري تعداد زيادي از بازيگران عضو انجمن انتخاب ميشود و به اين خاطر كه بخش مهمي از اعضاي آكادمي اسكار هم از بازيگران تشكيل شده است، برندگان جايزه انجمن بازيگران در اسكار ۲۰۱۹ نيز شانس بالايي براي تصاحب جوايز خواهند داشت. همچنين ميشود حدس زد كه نامزدهاي اسكار در بخش بازيگران تركيبي خواهد بود نزديك به انتخابهايي كه توسط انجمن اعلام شدند. براي مثال سال گذشته رامي مالك براي حضور در فيلم "بوهمين راپسودي" و ماهر شالا علي براي ايفاي نقش در فيلم سينمايي "كتاب سبز" يا "كتاب مرجع" موفق شدند به ترتيب جوايز بهترين بازيگر نقش اصلي مرد و بهترين بازيگر نقش مكمل مرد را از انجمن بازيگران فيلم دريافت كنند و بعد همين دو جايزه در مراسم اسكار هم نصيبشان شد. هيات داوران در بخش بازيگري راه سختي در پيش دارند. واقعاً چطور ميشود بين بازي درخشان بازيگران "مرد ايرلندي" با حضور چشمگير لئوناردو دي كاپريو و برد پيت در فيلم "روزي روزگاري در هاليوود" كوئنتين تارانتينو يا شيمي زوج آدام درايور و اسكارلت جوهانسون در "داستان ازدواج" يكي را انتخاب كرد؟ اتحاديه بازيگران با اعلام نامزدهايش درحقيقت بهترين بازيهاي سال را اعلام كرده است، هرچند جاي بعضيها خالي است. مثلا از رابرت دنيرو قرار است امسال تقدير شود و شايد به همين دليل نامش در بين نامزدهاي بهترين بازيگر نقش اول مرد براي فيلم "مرد ايرلندي" نيست وگرنه چطور ميشود انرژي بازي درخشان او را در آن فيلم ناديده گرفت؟ يا برد پيت براي بازي در فيلم "روزي روزگاري در هاليوود" نامزد دريافت جايزه بهترين بازيگر نقش مكمل مرد شده است در حالي كه حضورش در فيلم "به سوي ستارگان" جيمز گري هم فوقالعاده و سنجيده است. فهرست نامزدهاي اتحاديه بازيگران را مرجع قرار داديم تا تعدادي از بهترين بازيها و بازيگران سال ۲۰۱۹ را معرفي كنيم. خارج از اين فهرست رابرت دنيرو را هم اضافه كرديم كه بدون او فهرست بهترين بازيگران چيزي كم خواهد داشت و برد پيت كه البته در نقش مكمل نامزد دريافت جايزه شده ولي در بخش بهترين بازيگر اصلي هم ميتوانست با "به سوي ستارگان" حضور داشته باشد. تعداد بازيگران خوب در همان نقش اول آنقدر زياد است كه نميتوانيم فهرست مكملها را هم مرور كنيم، اما نميشود به حضور درخشان برد پيت در فيلم "روزي روزگاري در هاليوود" اشاره نكرد. يا دوگانه جو پشي و آل پاچينو در "مرد ايرلندي" كه ديدنشان يادمان ميآورد چرا عاشق سينما هستيم. با هم مروري داريم روي نقشها و بازيگراني كه امسال باعث شدند سينما همچنان به حيات خودش با قدرت ادامه بدهد. كريستين بيل فورد در برابر فراري
سال ۱۹۶۳ احتمال انجام معاملهاي وجود دارد كه طي آن فورد ميخواهد فراري را بخرد. اما مذاكرات به بنبست ميرسد و متوقف ميشود، چون انزو فراري ميفهمد كه اين معامله شامل خريد اسكودريا فراري، يكي از ماشينهاي لوكس فراري هم است كه در برنامه مسابقات فراري حضور داشت و از سال ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۵ و در سال ۱۹۵۸ جايزه مهمترين و قديميترين مسابقه اتومبيلراني جهان را به نام لمنز گرفته بود. هنري فورد دوم ناراحت از اين كه پيشنهادش رد شده، از بخش مسابقه كمپاني ميخواهد ماشيني بسازند كه اسكودريا فراري را شكست بدهد. فيلم بعد سراغ اين ميرود كه چطور كارول شلبي، طراح اتومبيل، و كن مايلز، راننده اتومبيلهاي مسابقه، تيمي از مهندسان و طراحان آمريكايي را سرپرستي ميكنند تا ماشيني ساخته شود كه اسطوره فراري را شكست بدهد. كريستين بيل، بازيگر ۴۵ ساله انگليسي نقش كن مايلز را بازي ميكند. رانندهاي كه بايد در زمين مسابقه فراري را شكست بدهد. بيل پيشتر نشان داده كه براي ايفاي نقشهايي مثل ديك چني در "معاون رئيس جمهور" چطور حتي فيزيكش را هم تحت تاثير نقش قرار ميدهد. حالا براي بازي در نقش مايلز كاملاً روي فرم است. اما امسال رقباي قدري دارد.
لئوناردو دي كاپريو روزي روزگاري در هاليوود
اين اولين همكاري دي كاپريو با تارانتينو نيست. پيشتر در "جانگوي رها شده از بند" جلوي دوربينش رفته بود، اما اين بار حضور كامل تري جلوي دوربين اين فيلمساز دارد. برد پيت نقش ريك دالتون را بازي ميكند. بازيگر فيلمها و سريالهاي وسترن كه حالا در سال ۱۹۶۹ انگار به پايان خط نزديك شده است. يك مدير برنامه به او ميگويد كه اگر ميخواهد كارنامهاش احيا شود بايد برود و در وسترنهاي اسپاگتي بازي كند. ريك دالتون از آن آمريكاييهايي است كه به هاليوود باور دارد و اين زمانه جديد پر از هيپيها و مكزيكيها برايش خوشايند نيست. اين اولين بار است كه دي كاپريو و برد پيت با هم در يك فيلم بازي ميكنند و زوج بازيگريشان بهطرز شگفتانگيزي خوش انرژي و جذاب از كار در آمده است. دي كاپريو اولين نامزدي اسكارش را سال ۱۹۹۴ به دست آورد، اما خيلي طول كشيد تا در نهايت در سال ۲۰۱۶ براي بازي در فيلم "از گور برگشته" ايناريتو، اين جايزه را به خانه ببرد. بهرغم بازي درخشانش در فيلم تارانتينو بعيد است كه امسال جايزه اسكار به او برسد.
آدام درايور داستان ازدواج
اين بازيگر جوان ۳۶ ساله، دو سه سالي ميشود كه ستاره اقبالش درخشيده و امسال فوقالعادهتر از هميشه در درام تلخ نوآبومباك درباره جدايي و طلاق بازي درخشاني از خودش ارائه داده است. او بازيگر هزاره سوم است. كارنامه بازيگرياش از سال ۲۰۰۹ آغاز شده و هنوز در ابتداي مسير است، اما نميشود از تحسين بازياش در "داستان ازدواج" خودداري كرد. آدام درايور نقش چارلي را بازي ميكند. كارگرداني نيويوركي كه مردي خلاق و روشنفكر است. همسرش نيكول كه يك بازيگر لسآنجلسي است، هميشه كنار او بوده، اما حالا حس ميكند كه همه اين سالها زير سايه شوهرش قرار گرفته.
تارون ايگرتون راكتمن
"راكتمن" عنوان ترانهاي از التون جان است كه حالا روي فيلم بيو گرافيكي كه به زندگي اين آهنگساز و خواننده بريتانيايي ميپردازد، قرار گرفته است. تارون ايگرتون نقش التون جان را ايفا ميكند. از زماني كه جواني عاشق موسيقي بوده تا اولين اجرايش كه با موفقيت روبرو ميشود و دستبهگريبان شدنش با اعتياد. نكته مهم اين است كه همه ترانههاي التون جان را خود تارون ايگرتون بازخواني ميكند. خب چنين نقشهايي هميشه براي اعضاي آكادمي و منتقدان جالب توجه بوده است. طبيعتاً همه ايگرتون را با رامي مالك مقايسه كردند كه سال گذشته نقش فردي مركوري را در فيلم "بوهمين راپسودي" بازي كرده بود و جوايز را هم درو كرد بازي ايگرتون البته خوددارانهتر از رامي مالك است و بدون شوآف بيش از اندازه توانسته در عمق جان كاراكتر نفوذ كند. سكانسهايي كه پشت پيانو مينشيند و خودش را به دست موسيقي ميسپارد و سكانس تلفني حرف زدن با مادرش احساسبرانگيز هستند.
خواكين فينيكس جوكر
درباره بازي خواكين فينيكس فيلم "جوكر" حتما زياد شنيدهايد. او هم مثل تارون ايگرتون رقيبش نه امسال كه سالهاي گذشته بوده است. همه آماده بودند كه خواكين فينيكس را با هيث لجر "شواليه تاريكي" مقايسه كنند. بهخصوص از اين نظر كه تصور ميشد هر دو بازيگر نگاه روانشناختي به كاراكتر جوكر داشتهاند. با ديدن فيلم تاد فيليپس متوجه ميشويد كه از اساس چنين مقايسهاي نادرست است. "جوكر" اصلاً يك فيلم ابرقهرماني با رويكردي شبيه فيلم نولان نيست. اين يك فيلم به شدت امروزي است درباره مردي كه جامعه فاسدي كه در آن زندگي ميكند، او را به سمت جنون سوق ميدهد. آرتور فلك دلقك بيچارهاي است كه همراه مادرش در شهر گاتهام زندگي ميكند. شهر گاتهام كاملاً در فساد و تباهي فرو رفته و آرتور كه موجود حساسي است، دچار بيماري شده و خندههاي عصبي ميكند. روند وقايع بهگونهاي پيش ميرود كه آرتور فلك تبديل به جوكر ميشود. در مورد شيوه بازي فينيكس فقط ميتوان گفت كه براي اين نقش جانفشاني كرده است. فيزيكش تحت تاثير اين نقش قرار گرفته. آنقدر لاغر شده كه ترسناك به نظر ميرسد. موجودي مريض و نحيف و در آستانه فروپاشي. بدون شك يكي از بهترين بازيهاي اين چندسال اخير است.
سينتيا اريوو هريت
هريت توبمان يك زن استثنايي بوده است و فيلم "هريت" هم داستان زندگي اوست. يك اكشن درام بيوگرافيك كه روايت ميكند چطور هريت از برده بودن فرار ميكند و تبديل به يكي از بزرگترين قهرمانان آمريكا ميشود. زني كه شجاعت، جسارت، هوش و نبوغ و سرسختي او باعث آزادي صدها هزار برده در آمريكا ميشود. اسم سينتيا اريوو كسي كه نقش هريت را در فيلم بازي ميكند كمتر به گوش خورده است. اين بازيگر ۳۲ ساله انگليسي هنوز كارنامه چندان طولانياي ندارد و تازه از سال ۲۰۱۵ بازيگري را شروع كرده است. بيشتر هم در سريالهاي تلويزيوني بازي كرده است. حضورش در فيلمهاي "اوقات بد در ال رويال" يا "بيوهها" كه اين دومي فيلم خوب استيو مك كويين است، چندان به چشم نيامده بود، اما "هريت" و اين نقش از آن فرصتهايي است كه در اختيار بازيگران قرار ميگيرد تا خودشان را نشان بدهند و سينتيا اريوو هم موفق شده از آن به عنوان يك سكوي پرتاب خوب استفاده كند.
اسكارلت جوهانسون داستان ازدواج
اسكارلت جوهانسون بازيگر خوبي است. در كارنامهاش كه بگرديد ممكن است تك و توك فيلمي پيدا كنيد كه بازي جوهانسون در آنها خوب نباشد. هميشه حدي از استاندارد را دارد و حالا در "داستان ازدواج" بالاتر از حد استاندارد ظاهر شده است. نيكول زني است كه ديگر نميخواهد به زندگي مشترك با شوهرش ادامه دهد. اسكارلت جوهانسون با ظرافت موفق ميشود اين زن به ته خط رسيده را تصوير كند. زني كه گريه نميكند، اما وقتي در خلوت اشك از گوشه چشمش سرازير ميشود، آنقدر احساسبرانگيز است كه تماشاگر را هم به گريه مياندازد. جوهانسون در نقش نيكول تعادل خوبي در بازياش حفظ كرده كه نه در قالب قرباني فرو برود و نه تبديل به كاراكتر منفي اين جدايي شود. او زني است كه پس از سالها ميخواهد دنبال خودش بگردد، اما حتي از همين كار هم مطمئن نيست. يكي از آن بازيهايي است كه ميشود درباره شيمي بازيگرش و ظرافت بازياش بسيار بحث كرد.
رنه زلوگر جودي
جودي گارلند، ستاره سينماي كلاسيك هاليوود است. هم بازيگر درجه يكي بود و هم خواننده. بازي در نقش جودي گارلند براي هر بازيگري يك برگ برنده در كارنامه كارياش محسوب ميشود و فعلا اين برگ برنده در اختيار رنه زلوگر قرار گرفته. ماجرا به زماني برميگردد كه جودي گارلند ديگر ستاره در معرض توجه نبوده و براي بهبود اوضاع مالياش مجبور ميشود به يكسري اجراي كنسرت تن دهد. اتفاقي كه بعد از سالها برايش ميافتد، اما جودي همه تلاشاش را ميكند تا روي سن تبديل به همان زن موفق هميشگي شود. از آن نقشهايي كه زلوگر خوب توانسته احساسات دروني شكستخورده كاراكترش را با وجهه اجتماعي بزرگ بيرونش به تعادل برساند. ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برترينها: رسيدن فصل زمستان بهانهي خوبي است براي پرداختن به هنر برف نگاري؛ در اين پست به مرور كوتاهي بر آثار سايمون بك ميپردازيم كه به جرات مشهورترين هنرمند برف نگار جهان است.
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
آياسپورت - آرمن ساروخانيان: دو دقيقه و ۲۹ ثانيه. اين كل زماني بود كه جهانبخش لازم داشت تا براي برايتون گل بزند؛ تا توپ را به تور دروازه بورنموث برساند؛ تا بغض يك و نيم سالهاش بتركد. ديدن نام جهانبخش در تركيب برايتون كاملاً غيرمنتظره بود. گراهام پاتر براي اولين بار تصميم گرفته بود از مهاجم ايرانياش در تركيب اصلي استفاده كند. او پيش از اين تنها ۲۲ دقيقه مقابل ولورهمپتون بازي كرده بود، ولي حالا فرصت داشت خودش را مقابل بورنموث نشان بدهد. رويه مربي انگليسي مشابه چيزي است كه در ورزشهاي رزمي ميبينيم. ورزشكارتان ماهها فقط تمرين ميكند تا براي مسابقه موعود آماده شود. دوري از مسابقه عطش ورزشكار را به اوج ميرساند تا حريفش را نابود كند. جهانبخش، اما قرار نبود براي مسابقه خاصي آماده شود. پاتر در مصاحبههايش مدعي بود كه مهاجم ايراني وقتي آماده باشد به زمين خواهد رفت، ولي در عمل اعتقادي به او نداشت. او از چرخه تيم كنار گذاشته شده بود و همه منتظر خبر انتقالش در نيمفصل بودند. شايد اگر فشردگي مسابقات باكسينگدي و تغيير سيستم بازي برايتون نبود، عليرضا بايد اين بازي را هم از روي سكو يا نيمكت تماشا ميكرد.
از لحظهاي كه نام جهانبخش در تركيب برايتون نقش بست تا وقتي كه توپ را به تور دروازه بورنموث رساند، زمان خيلي كوتاهي بود. لحظاتي از شروع بازي نگذشته بود كه نيل ماپي روي يك ضدحمله سريع به قلب دفاع بورنموث زد. مدافعان به خوبي راه او را بستند، ولي او با هوشمندي چرخيد و توپ را در گوشه محوطه جريمه براي جهانبخش كاشت كه صحنه را تعقيب كرده بود و خودش را به همتيمياش رسانده بود. عليرضا هرچه در توان داشت پشت اين توپ گذاشت و توپ را با شوتي زميني و دقيق به گوشه دروازه فرستاد. پايان انتظار يك و نيم ساله براي گل زدن با پيراهن برايتون؛ پاسخي سريع و توفاني به پاتر كه از شروع فصل ناديدهاش گرفته بود. جهانبخش از اين گل روحيه گرفت و در ادامه بازي هم يكي از بهترينهاي تيمش بود. برتري برايتون ادامه داشت و در دقيقه ۷۹ آرون موي گل دوم ميزبان را زد. عليرضا در دقيقه ۸۴ تعويض شد. جهانبخش فصل گذشته به عنوان آقاي گل ليگ هلند به برايتون پيوست تا ركورد نقل و انتقالات اين باشگاه را بشكند، ولي تا پايان فصل نه گل زد نه پاس گل داد. با آمدن پاتر مهاجم ايراني به نيمكت و سكو تبعيد شد تا ديروز كه براي اولين بار در فصل جديد در تركيب اصلي بود و طلسم ناكامياش در فوتبال انگليس را شكست. جهانبخش پس از گل بغض كرد و صورتش را ميان دستانش پنهان كرد. انگار تمام اتفاقات تلخ يك و نيم سال اخير را مرور ميكرد. او پس از بازي درباره اين گل به خبرنگاران گفت: «مدتهاي زيادي بود كه منتظر اين لحظه بودم. قبل از بازي حس خوبي داشتم و خوشحالم كه به تيم براي رسيدن به اين پيروزي كمك كردم. از هواداران بابت حمايتشان تشكر ميكنم. خوشحالم كه اولين گلم را زدم. اميدوارم به اين نمايش ادامه بدهم، اين روند ادامه داشته باشد و بتوانم هواداران را خوشحال كنم.» جهانبخش در بيست و هفتمين بازياش براي برايتون موفق شد سريعترين گل تاريخ اين تيم در ليگ برتر را بزند. او درباره ماههاي اخير كه از تركيب دور مانده بود هم گفت: «فصل گذشته تلاش ميكردم كه با تيم هماهنگ شوم و بالا و پايينهاي زيادي را تجربه كردم. در فصل جديد حس خوبي بابت همكاري با سرمربي جديد داشتم. او ميخواست كه بازيكنان متفاوتي را امتحان كند، ولي من در تمرين خوب كار ميكردم و منتظر فرصت بودم. انتظارم طولانيتر از چيزي شد كه فكر ميكردم.»
پاتر هم درباره گل اول تيمش گفت: «اين لحظه فوقالعادهاي براي تمام افراد حاضر در ورزشگاه بخصوص علي بود. او لياقتش را داشت. او هر روز به سختي كار كرده و رفتارش مثالزدني بوده است. همه ما ميخواستيم كمك كنيم و او در اين بازي سرانجام موفق شد گل بزند.» جهانبخش پس از آندرانيك تيموريان و اشكان دژاگه سومين بازيكن ايراني است كه در ليگ برتر انگليس گل ميزند. حالا سؤال بزرگ اين است كه آينده مهاجم ايراني پس از اين گل چه خواهد شد؟ پيش از اين گفته ميشد كه او در نيمفصل از برايتون جدا ميشود، ولي اين گل ميتواند به معني شروع جديدي براي او در اين تيم انگليسي باشد. برايتون چهارشنبه ميزبان چلسي است و اگر پاتر با همين سيستم بازي كند، احتمالاً جهانبخش يك بار ديگر در تركيب اصلي خواهد بود. اشكهاي عليرضا؛ سوژه رسانههاي مهم دنيا تنها سه دقيقه كافي بود تا عليرضا جهانبخش از زير فشار كاذب و ويرانگر چندماهه در برايتون خارج شود، فشاري كه با ورود گراهام پوتر به جاي كريس هيتن ايرلندي بيشتر هم شد، چون سرمربي جوان برايتونيها علاقهاي به استفاده از ستاره ايراني و ۱۷ ميليون پوندي نشان نميداد. اوضاع براي خريد ركوردشكن تابستان گذشته تا جايي غم انگيز پيش رفت كه همه در انتظار جدايي اين بازيكن در پنجره زمستاني ۲۰۲۰ بودند، اما گراهام پوتر در بازي هفته بيستم اين فرصت را از ابتدا به ستاره ايراني خود داد تا قابليت هايش را به رخ بكشد، فرصتي كه جهانبخش نهايت بهره را از آن برد و خيلي زود نامش را به عنوان سومين ايراني گلزن در ليگ جزيره به ثبت رساند تا ورزشگاه آمكس در آخرين روزهاي سال ۲۰۱۹ منفجر شود.
اين گلزني فشار زيادي را از روي دوش عليرضا برداشت تا جايي كه با سبك شدن ملي پوش ايراني، بغض ۱۷ ماهه او بعد از آقاي گلي در ليگ هلند با پيراهن آلكمار تركيد تا اشكهاي عليرضا بعد از ثبت اولين گل براي مرغهاي دريايي برايتون به سوژه اصلي رسانههاي مهم دنيا تبديل شود. پيج پرطرفدار ۴۳۳ در اينستاگرام با انتشار آلبومي از شادي غيرمنتظره جهانبخش و اشكهاي اين بازيكن نوشت: «عليرضا جهانبخش نخستين گل ليگ برتر خود را براي برايتون به ثمر رساند و نتوانست اشكهاي خود را نگه دارد». در اين بين ساير رسانههاي مهم دنيا چه در جزيره چه در اروپا چه در آسيا نيز اين اقدام عليرضا جهانبخش را به صورت كامل پوشش دادند تا اشكهاي ستاره ايراني در ورزشگاه آمكس استاديوم به سوژهاي مهم در واپسين روزهاي سال ۲۰۱۹ تبديل شود. نكته جالب اين كه در پيجهاي اينستاگرامي هر رسانه مهمي كه به پوشش اين اتفاق براي ستاره تيم ملي ايران پرداخته بود با استقبال گسترده كاربران ايراني روبرو و با كامنتهاي بسيار زيادي مواجه شد كه نشان از پيگيري اخبار توسط آنها داشت. ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
وبسايت عصرايران - مهرداد خدير: اعلام مذاكره با سرمربي قهر كرده و ايتاليايي تيم استقلال، شايد اين پرسش را پديد آورد كه چرا همه اصرار دارند او را بازگردانند و اصطلاحاً اين همه «نازكشي» چه توجيهي دارد؟ اين يادداشت در ۱۰ بند به اين پرسش پاسخ ميدهد. با اين كه باشگاه استقلال رسماً اعلام كرده بود داستانشان با آندرهآ استراماچوني، سرمربي ايتاليايي به پايان رسيده و اخباري داير بر توافق با فرهاد مجيدي هم منتشر شده بود، اما خبرهاي تازه از تصميم به مذاكره در قطر حكايت ميكند. فرهاد مجيدي هم البته اعلام كرده تا هواداران نخواهند او پا پيش نميگذارد. گفته شده قرار است علي خطير، عضو پيشين هيأتمديره استقلال به همراه رحمان رضايي، بازيكن پيشين پروجاي ايتاليا و تيم ملي فوتبال ايران اين كار را انجام دهند.
با اين حال اين پرسش شكل ميگيرد با اين كه «آندرهآ»ي ايتاليايي تيم را رها كرده و تا اينجا ۵ امتياز و صدرنشيني در جدول از كف رفته، چرا همچنان محبوب است و به بيان آشناتر، «ناز» او اين قدر خريدار دارد؟ راز آن شايد در اين ۱۰ واقعيت باشد: ۱. هواداران تيم استقلال، يك تيم معمولي نيست و ميليونها هوادار دارد. (اين گزاره به معني نفي پرشماري هواداران تيمهاي ديگر مثل پرسپوليس، تراكتورسازي و سپاهان نيست.) طبيعتاً وزارت ورزش به عنوان متولي باشگاه نميتواند به احساسات هواداران بياعتنا باشد. مسابقات بهصورت مستقيم از تلويزيون پخش ميشود و اعتراض تماشاگران را نميتوان ناديده گرفت. مهمتر، اما «هوادارانِ پاي كار» است. همان چند صد نفر كه ديروز هم مقابل باشگاه تجمع كردند و شعارها احساسي سر دادند: استراماچوني، برگرد به تيمت! كسب اين ميزان محبوبيت در تنها ۶ ماه واقعاً بيسابقه است. ۲. رسانهها در موضوعات ديگر شايد بتوان، رسانهها را منع كرد، ولي در اين فقره رسانهها به دقت دنبال ميكنند و دامن ميزنند. حتي به بحث تحريمها و كنوانسيون پالرمو ربط داده شده و مثل آمدنها و رفتنهاي ديگر نيست. ۳. كارنامه هواداران به كارنامه و شيوۀ بازي و تزريق روحيه تهاجمي و نتايج توجه دارند. از اين رو ديگر ابراز يك احساسِ صِرف نيست.
۴. استانداردها استراماچوني به استانداردي براي مربيگري فوتبال بدل شده و هر چند پيش از او هم كارلوس كيروش در مرتبهاي بسيار بالاتر چنين به نظر ميرسيد، اما علاقههاي باشگاهي از جنس ديگري است. مردم ما دوست دارند در استانداردهاي جهاني زندگي كنند و خدمات بگيرند. اين همه نارضايتي از خودروهاي داخلي به رغم پيشرفتهاي غير قابل انكار خصوصاً در وضعيت تحريم به خاطر اين است كه حس ميكنند با استاندارد جهاني فاصله دارد. ۵. فيفا بالاي سر فوتبال در ايران و جهان، فيفا (فدراسيون بينالمللي فوتبال) قرار دارد. فوتبال، مثل خيلي از مقولات ديگر نيست كه بتوان بياعتنا يا كماعتنا به نهادهاي بينالمللي كار را پيش بُرد. گر بر سر خاشاك يكي پشّه بجنبد، جنبيدن آن پشّه عيان در نظر فيفاست! (با الهام از شعر "عقاب" ناصر خسرو). ۶. رقبا در فوتبال، رقيب وجود دارد و موفقيت و ناكامي با رقيب، محك ميخورد. در يك برنامه تلويزيوني از كارشناسي پرسيده شد چرا ميتوانيم موشك بسازيم، اما خودرومان پرايد است؟ آن كارشناس پاسخ داد در موشكسازي رقيب نيست تا محك بزنيم، اما پرايد با رقبا مقايسه ميشود؛ حال آن كه اگر از محصولات ديگر خبر نداشتيم گمان ميكرديم بهترين است. ناز استراماچوني را ميخرند، چون پاي رقيب در كار است. ۷. درآمد بر خلاف تصور غالب، هزينه كردن براي اين گونه مربيان در همه حال پول دور ريختن نيست تا بگوييم در اين وضعيت اقتصادي چه ريخت و پاشي است؛ چرا كه در مقابل اين هزينهها درآمدها و فايدهايي هم متصور است. تازه اين در حالي است كه حق پخش تلويزيوني و لباس تيم در كار نيست. تصور كنيد استقلال ورزشگاه اختصاصي داشت و دوربين تلويزيون را بدون دريافت حق پخش، راه نميدادند. آنگاه مشخص ميشد ميتوانند بيش از آنچه هزينه ميكنند، درآمد داشته باشند. به اينها ترانسفر يا نقل و انتقال را هم اضافه كنيد. كافي است به خاطر حضور مربي ايتاليايي توجه رسانههاي اين كشور به بازيكنان تيم استقلال جذب شود و يكي مثل مهدي قائدي سر از سريِ آ درآورد. از اين رو نبايد تصور كرد كه تنها هزينه ميشود. هر چند نميدانيم در حال حاضر چه فايدههاي مشخصي، مترتب است؟
۸. جانشين هوادار استقلال ميداند بعد از استراماچوني بعيد است مربي بهتر از او در كار باشد و با اين وضعيت ارزي و تحريمها ناگزيرند باز سراغ كساني، چون پرويز مظلومي يا مربيان ايراني آزمون داده بروند. يكي از دلايل اصلي اصرار براي بازگشت آندرهآي ايتاليايي همين است. نقل است كه نظمالدوله، حاكم تهران از ميرزارضا كرماني، ضارب ناصرالدين شاه قاجار پرسيد: كي پشت دروازههاي شهر منتظر بود تا جاي پادشاه را بگيرد كه او را از پا انداختي؟ هوادار استقلال ميداند كسي پشت دروازههاي باشگاه نيست! ۹. اختفا مديران ورزشي خود را پشت موفقيت مربيان و ورزشكاران پنهان ميكنند. بخشي از تكاپوي مديران ارشد به اين خاطر است كه ميدانند اگر استراماچوني باشد احتمال موفقيت وجود دارد و ميتوانند به حساب خود بگذارند و بدون او درد سر پشت درد سر را بايد تحمل كنند. به ياد آوريم كه فدراسيون فوتبال در دوران كيروش، غُر و لندهاي او را تحمل ميكرد و ناز مرد پورتوگالي (پرتغالي) را ميكشيد تا گرفتاري خودش كمتر باشد. ۱۰. كاريزما ايرانيها به كاريزماي شخصي بسيار بها ميدهند. كاريزما كه در واقع از «كرشمه» فارسي گرفته شده، جاذبه شخصي است كه گاه بي آن كه مشخص باشد فرد را در كانون توجه قرار ميدهد. چهرۀ كاريزماتيك الزاما با تعاريف متعارف، خوشسيما نبايد باشد، اما غالبا خوشتيپ و خوشسيما هم هستند. در همين باشگاه استقلال ميتوان از زندهياد ناصر حجازي ياد كرد. محبوبيت سريع استراماچوني در تيپ و چهرۀ او هم ريشه دارد و در علاقه ايرانيها و شباهت به ايتالياييها. موضوع ما «ناز» است و نوشتم كاريزما همان كرشمه است و رابطه ناز و كرشمه هم نياز به توضيح ندارد!» ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
وبسايت پارسي نو: مريم مومن در سال ۱۳۷۷ در مشگين شهر متولد شده است. اين بازيگر جوان در حال حاضر دانشجوي رشته بازيگري است. وي فعاليتش را از تئاتر شروع كرد و سريال بانوي عمارت اولين كار تلويزيوني اوست. او در حال حاضر مجرد است.
يكي از بازيگراني كه در سريال بانوي عمارت مورد توجه مخاطبان قرار گرفت بازيگر نقش فخرالزمان بود كه بازي او از سوي مخاطبان اين سريال مورد توجه قرار گرفت و پيگيري ها براي شناخت بازيگر اين نقش زياد شد. مريم مومن بازيگر نقش فخرالزمان در سريال بانوي عمارت است كه براي اولين بار در اين نقش جلوي دوربين رفت و در اولين تجربه بازيگري توانست نگاه هاي زيادي را به سمت خود جلب كند. او در اولين تجربه بازيگري در نقشي محوري در سريال بانوي عمارت جلوي دوربين رفت و از تجربه چهره هاي باسابقه اين عرصه استفاده كرد. نظر عزيزالله حميدنژاد كارگردان بانوي عمارت درباره بازي مريم مومن خانم مريم مومن از بازيگراني است كه در اولين حضور حرفه اي خود در كنار بازيگران معروف و خوشنامي همچون خانم پانته آپناهي ها و خانم غزل شاكري و ديگر بازيگران خوبمان ايفاي نقش ميكند ،اي اولين تصاوير از ايشان است كه منتشر ميشود،در طول اين يك سال با صبوري كه لازمه اين كار بود هيچ تصويري از ايشان منتشر نشد ،در حالي كه تصاوير ديگر بازيگران اين سريال منتشر مي شد .اميدوارم خانم مريم مومن با پخش اين سريال بدرخشد و اميدي براي آينده سينماي كشور باشد.
مريم مومن دربارهي شخصيت فخرالزمان كه به او سپرده شده، مي گويد : من با اعتماد كامل و با چشمان بسته شخصيت فخري را پذيرفتم. هيچ چيز از شخصيت فخري نميدانستم من حتي تا پايان تصويربرداري شخصيت كامل فخري را نميدانستم و اجازه خواندن فيلمنامه را نداشتم؛ چرا كه آقاي حميدنژاد معتقد بودند من سكانس به سكانس با شخصيت فخري و واقعيت فخري بايد آشنا شوم. اين نشان ميدهد كه من چقدر اعتماد كامل به كارگردان داشتهام و هرچه دارم از تلاشهاي ايشان است.
مريم مومن درباره چگونگي انتخاب او به عنوان نقش فخري مي گويد : من واقعا نميدانم چگونه براي اين نقش انتخاب شدم، اما بيش از هر چيزي اطلاعيه يك تست بازيگري را ديدم كه در آن مطرح شده بود به يك بازيگر خانم با اين رده سني نياز داريم. با توجه به اينكه من تستهاي ديگري را هم رفته بودم و آنها را تجربه كرده بودم احساس ميكردم اين تست نيز سركاري است و قرار است سوء استفاده مالي شود.
از طرفي من به اين اعتقاد نداشتم اين كه ميگويند، براي اينكه وارد دنياي بازيگري شوي بايد كلاسهاي بسياري را دوره ببينيد. براي تست اين مجموعه نيز دو عكس سنتي ارسال كرده بودم و منتظر بودم تا نتيجه را اعلام كنند، صبح آن روز قرار بود براي جواب به دفتر اين مجموعه بروم اما اين كار را نكردم، عصر همان روز با من تماس گرفتند كه چرا براي جوابدهي به دفترشان نرفتم.
آنجا بود كه احساس بدي نداشتم و حتي به اين هم فكر كردم كه اگر دوره بازيگري و كلاس هم گذاشته شود آن را مي پذيرم، در واقع با چشمان بسته اين كار را پذيرفتم. قرار ملاقات گذاشته شد و من به دفتر آقاي حميد نژاد آمدم، سپس تست هاي مختلفي براي بازيگري از من گرفته شد و بيرون آمدم.
دوباره اين حس را داشتم كه اين هم مثل تستهاي قبلي خروجي نخواهد داشت در مترو بودم كه با من تماس گرفته شد كه براي قرار داد به دفترشان بروم، حتي نميدانستم قرار است چه نقشي را ايفا كنم. پس از آن بود كه با خوشحالي و حتي گريه به خانه رفتم، مادرم نگران بود كه چه اتفاقي برايم افتاده است و من گفتم باورم نميشود كه پس از اين همه تلاش قرار است به آرزويم برسم. سپس به صحبتهاي اوليه، تمرين به اين نقطه رسيديم كه براي نقش فخرالزمان انتخاب شدم. از همان ابتدا ديالوگهاي مربوط به تست شخصيت فخرالزمان را از من تست گرفتند. ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برترينها: روسيه سرزمين تناقضات است. جغرافياي وسيع و ميراث فرهنگي قابل توجه آن اغلب در سايه بازيهاي سياسي و استفاده از همه ابزارها براي رسيدن به قدرت قرار ميگيرد. مردم اين كشور تفاوت زيادي با ميليونها نفر شهروند كشورهاي مجاور اروپايي ندارند، اما رهبران اين كشور دست كم در چند قرن اخير تفاوت فكري و رفتاري بسياري با ميليونها روسي داشتهاند كه عواقب تصميمات راديكال و گاه غيرانساني آنها را تحمل كردهاند.
رهبران اين كشور، به ويژه در دوران سلطه كمونيسم، همواره سعي در حفظ جايگاه خود در كرسي قدرت، كنترل سيماي خود در انظار عمومي و افزايش محبوبيت خود داشتهاند تا ايجاد تغييري مناسب براي بهبود زندگي مردمان كشور. در دنياي غرب كه ادعا ميشود بيشترين ميزان دموكراسي و حقوق شهروندي در آن رعايت ميشود روسيه شرايط متفاوتي دارد. يكي از عجيبترين و متفاوتترين جنبههاي زندگي در اين كشور نسبت به ديگر كشورهاي اروپايي قوانين آن است. مردم اين كشور در شرايطي سعي دارند زندگي مناسبي داشته باشند كه ژستها، شكلكها و حتي لباس زيرشان ميتواند آنها را به دردسر بيندازد. در اغلب كشورهاي جهان اينكه شما چه لباس زيري بپوشيد به دولتتان ارتباطي ندارد، اما در روسيه اينطور نيست و اگر بخواهيد شلوارتان را بيرون از زندان نگه داريد بايد قوانين خاصي را حتي در زمينه پوشيدن لباس زير رعايت كنيد. لازم به ذكر است كه سختگيرانه بودن اين قوانين كه در ادامه به برخي از آنها اشاره خواهد شد تنها در مقايسه با آزادترين كشورهاي جهان و هنجارهاي دنياي غرب است. شهروندان روسي هيچگاه اجازه ندارند در فضاي مجازي به دولت روسيه بياحترامي كنند
هر كسي كه فيلم «رفقاي خوب» (Goodfellas) را ديده باشد اهميت احترام گذاشتن به اشخاص قدرتمند و بانفوذ را درك ميكند. هر گونه صحبت گستاخانه يا حركت لب غيرمعمولي در مقابل رهبر و رييس ميتواند با تاوان مرگ جبران شود. دولت روسيه نيز از ديرباز به خاطر تاكتيكهاي شبه مافيايي خود مانند ارعاب و خشونت براي بستن دهان يا ناپديد كردن مخالفان و دگرانديشان شناخته ميشود. روزنامه گاردين تا جايي پيش رفته كه حتي اين كشور را «بهشت گانگسترها» ناميده است. اگر خود را شخصيت سرسختي بدانيد ممكن است اين شرايط برايتان جذاب باشد، اما براي يك شهروند معمولي، چنين شرايطي ميتواند عواقب جبرانناپذير و دردناكي داشته باشد. در اوايل سال جاري، پارلمان روسيه قوانين سختگيرانه و همهجانبهاي را در مورد دسترسي شهروندان به فضاي آنلاين و استفاده از آن تصويب كرد كه بر اساس آن كساني كه جرأت «بياحترامي به دولت در فضاي اينترنت» را به خود بدهند با جريمه و يا حتي زندان روبرو خواهند شد. بله درست است، افرادي كه در زمينه نوشتن پستهاي «شرمآور» كه نشان دهنده «بياحترامي به جامعه، دولت و نمادهاي دولتي فدراسيون روسيه» مقصر شناخته شود ممكن است با ۱۵ روز بازداشت مواجه شود. واضح است كه هرگونه بياحترامي به ولاديمير پوتين، رييس جمهور كشور، نيز در ذيل اين قانون قرار خواهد گرفت. تنها دو هفته پس از تصويب اين قانون در پارلمان روسيه، پوتين نيز آن را امضا كرده و به قانون تبديل كرد و بدين ترتيب اگر در فيسبوك بنويسيد «پوتين بد است» بايد جريمهاي معادل ۶.۱۰۰ دلار بپردازيد. اين قانون با مخالفت برخي از نزديكان و متحدان كرملين مواجه شده به طوري كه يكي از نمايندگان احزاب متحد پوتين به نام سرگئي ايوانف درباره آن چنين گفته است: «اگر دست از احمق خطاب قرار دادن يك احمق برداريم، او دست از احمق بودن خود برنخواهد داشت».
كتابدار خوبي باشيد وگرنه روسيه شما را به نفرتپراكني متهم خواهد كرد
وقتي به كساني كه ممكن است در ميان تودههاي مردم نفرت ايجاد ميكنند احتمال دارد يكي از اولين كساني كه به ذهن شما برسد كتابداران باشند، همان دوستداران كتاب شرور. دست كم اين چيزي است كه دادگاه منطقهاي مشچانسكي در روسيه در مورد ناتاليا شارينا، رييس سابق كتابخانه ادبيات اوكراين در مسكو فكر ميكند. شارينا به جرم «نفرتپراكني» به دليل پيدا شدن كتابهاي خاصي كه در روسيه با عنوان «افراطي» ناميده ميشوند در كتابخانهاش به دادگاه كشانده شد. اين كتابها در واقع كتابهايي از يك مليگراي اوكرايني به نام دميترو كورچينسكي بودند كه بعد از ماجراي الحاق كريمه به روسيه و درگيريهاي سياسي و نظامي با اوكراين، مورد غضب دولت كرملين قرار گرفته بود. اتهام نفرتپراكني و حكم ۴ سال تعليق متعاقب آن براي شارينا در سراسر جهان محكوم شد و گروه حقوق بشر روسيه نيز اعلام كرد كه در دادگاه شواهد مختلفي ارائه شده بود كه نشان ميداد اين كتابها توسط نيروهاي پليس در كتابخانه قرار داده شده و خانم شارينا در واقع يك زنداني سياسي است.
در روسيه هنر راهي خوب براي رسيدن به فقر است
تنها چيزي كه بدتر از زندگي در جهاني است كه ما را به ياد داستان «۱۹۸۴» جورج اورول مياندازد اين است كه نتوانيد آهنگهاي مورد علاقه خود را بشنويد. از سال ۲۰۱۴، دولت روسيه فحش دادن در فيلمها، برنامههاي تلويزيوني، تئاتر و رسانهها را ممنوع كرده است. زير پا گذاشتن اين قانون ميتواند با جريمه ۱.۴۰۰ دلاري براي سازمانها و ۷۰ دلاري براي اشخاص همراه باشد، در حالي كه كساني كه اين كار را تكرار كنند ممكن است با ورشكستگي و فقر مواجه شوند. كتابهايي كه در متن آنها از كلمات ركيك استفاده شده بايد روي جلد خو داراي پيام هشدار باشند و اوروليتر سياستي است كه بر اساس آن واژههاي بد و ركيك شناسايي ميشوند. هر گاه بر سر ركيك بودن يك واژه، جمله يا هر چيز ديگري در هنر توافقي وجود نداشته باشد گروهي از كارشناسان در مورد ركيك بودن يا نبودن آن تصميمگيري خواهند كرد. دليل پشت اين قانون مبهم است، اما مقامات دولت گفتهاند كه اين قانون «استفاده از زبان ناپسند را ممنوع كرده و حقوق شهروندان روسي را براي استفاده از زبان ملي را تامين كرده و از فرهنگ زباني كشور حمايت كرده و آن را توسعه ميدهد».
سيگار كشيدن ميتواند شما را به زندان بيندازد
از بسياري از جهات حق كشيدن سيگار يك نسخه كوچكتر از حق داشتن سلاح در ايالات متحده است و در بسياري از كشورهاي جهان اين حق تا زماني كه به ديگران آسيب نرساند محترم شمرده شده و شخص خود نيز از صدمات و آسيبهاي كار خود كاملاً آگاه است. اما در روسيه، دست كم روي كاغذ، شرايط براي سيگار كشيدن چندان مناسب نيست. بر اساس قوانين كنترل دخانيات در اين كشور، قوانين ممنوعيت سختگيرانهاي براي سيگار كشيدن در مراكز كاري، مكانهاي عمومي و سيستم حمل و نقل عمومي وجود داشته و تنها يك استثنا وجود دارد و آن مسافراني است كه در سفرهاي طولاني سوار كشتي هستند. در روسيه نيز سن قانوني براي كشيدن سيگار ۱۸ سال است و بايد روي پاكت سيگارها هشدار سلامت وجود داشته باشد. تمام اين شرايط ظاهراً نرمال است، اما بر اساس قانون روسيه اجازه كشيدن سيگار در مجاورت بسياري از مكانهاي عمومي را نخواهيد داشت كه باعث ميشود گاهي براي روشن كردن يك سيگار مجبور باشيد به كوه برويد كه ممكن است براي دود كردن يك سيگار جانتان را به خاطر سرما از دست بدهيد. اگر چه اعمال اين قانون بسيار دشوار است، اما در صورتي كه هنگام ارتكاب جرم پليس شما را ببيند ممكن است با مجازاتي تا ۱۵ روز زندان مواجه شويد.
مدرك شناسايي همراه نداريد؟ در روسيه اين ريسك را نكنيد
در ايالات متحده اگر كارت شناسايي خود را در خانه جا بگذاريد، بدترين اتفاقي كه ممكن است رخ دهد اين است كه براي خريد سيگار يا مشروبات الكلي به دردسر بيفتيد، اما در روسيه چه؟ بر اساس قانون، پليس روسيه مجاز است كه هر كسي كه بخواهد را متوقف كرده و از او كارت شناسايي بخواهد. اگر ظاهر شما شبيه اسلاوها نباشد احتمال متوقف شدنتان توسط پليس بيشتر است. اگر مدارك شناسايي همراه داشته نباشيد پليس ميتواند از شما بازجويي كرده و تنها پس از احراز هويت شما را آزاد كند. اگر مدارك شما ظاهراً مشكلي داشته باشند بايد به اداره پليس رفته و در صورت مقاومت نيز ۱۵ روز زندان در انتظارتان خواهد بود.
در روسيه لباسهاي زير توري نپوشيد
شايد در بسياري از نقاط جهان پوشيدن لباسهاي زير توري مشكلي نداشته باشد، اما در روسيه اين كار ممنوع است. دولت روسيه بر اين باور است كه پارچههاي مصنوعي تاثير بدي بر سلامت شهروندان داشته و بر اساس قوانين «لباسهاي زيري كه از تورهاي مصنوعي ساخته شده اجازه وارد شدن، توليد يا خريد و فروش در اتحاديه گمركي اوراسيا» كه شامل روسيه، بلاروس و قزاقستان است ممنوع است.
در روسيه ميتوانيد وبلاگ نويسي كنيد، اما نه به صورت ناشناس
سناريويي را فرض كنيد كه بر اساس آن شما به قورباغه علاقه زيادي داشته، در روسيه زندگي كرده و از مطالعه اين دوزيستان بومي و به طور ويژه قورباغه درختي سيبريايي لذت ميبريد. ميخواهيد كه علاقه خود به اين نوع قورباغه را با ديگر علاقمندان به قورباغه به اشتراك بگذاريد و براي اين كار يك وبلاگ ميسازيد. بعد از مدتي ۳.۰۰۱ فالوور پيدا ميكنيد، اما اين موضوع ميتواند برايتان ناخوشايند باشد، زيرا شما در شهري زندگي ميكنيد كه اكثر شهروندان آن از اين نوع قورباغه متنفر هستند و هر كسي كه در مورد آنها چيزي بنويسد را مورد تعقيب قرار خواهد داد. از اين رو تنها راهي كه داريد اين است كه ناشناس باقي بمانيد. شوربختانه براي شما و وبلاگ قورباغهايتان، شما با اين كار قانون را زير پا گذاشتهايد، زيرا در روسيه داشتن يك وبلاگ ناشناس با بيش از ۳.۰۰۰ فالوور يا خواننده روزانه غيرقانوني است. دارندگان وبلاگهاي با بيش از ۳.۰۰۰ فالوور يا خواننده روزانه بايد اطلاعات شخصي خود را در سامانههاي دولتي به ثبت رسانده و به عنوان يك «درگاه رسانهاي» شناخته شوند. بدين ترتيب داشتن يك وبلاگ سياسي منتقد دولت و حكومت به امري خطرناك تبديل ميشود. بر اساس قانوني ديگر، حسابهاي شبكههاي اجتماعي پرمخاطب بايد دادههاي استفاده كنندگان خود را به مدت ۶ ماه در سرورهايي در خاك روسيه نگهداري كنند كه ما را به ياد برادر بزرگتر رمان «۱۹۸۴» مياندازد.
رقص زننده روي خاك مقدس روسيه ممنوع است
روسيه بناياهاي يادبود جنگ خود را بسيار جدي ميگيرد و عادلانه قضاوت كنيم دليل خوبي نيز براي اين كار دارند، زيرا تنها درجنگ جهاني دوم، اتحاد جماهير شوروي بيش از ۱۷ميليون تلفات داده كه ۱۵درصد از جمعيت آن زمان كشور بود. بدين ترتيب در قوانين روسيه هيچ چيزي بدتر از اين نيست كه در كنار اين بناهاي يادبود جنگ به شكل زنندهاي رقصيد. در ويديويي تبليغاتي كه در سال ۲۰۱۵ منتشر شد، ۶ دختر عضو يك مدرسه آموزش رقص در شهر نوورويسيسك در حال رقصيدن بوده و از يك بناي يادبود جنگ به عنوان پس زمينه خود استفاده ميكردند. همچنين چيز زيادي در رقصيدن اين دختران وجود نداشت كه بتوان آن را زننده دانست، اما بر اساس گزارش رسانهها، خيلي زود يك پرونده قضايي براي بررسي ماجرا تشكيل شده و شهردار دستور داد كه هر چه سريعتر اين دختران شناسايي شوند. در ادامه معاون رسانهاي وزارت آموزش شهر نيز در سخناني چنين گفت: «ما اين زنان را محكوم ميكنيم. هر سانتيمتر از اين خاك به خون آغشته است. اين كار درست نيست». با خوابيدن قائله، دو نفر از اين دختران جريمه شده و مادر يكي از دختران ديگر كه پايينتر از سن قانوني بود نيز به خاطر سهلانگاري نسبت به «رشد فكري و روحي فرزند خود» مجبور به پرداخت جريمه شد. سه دختر ديگر، اما به زندان محكوم شدند: دو نفر از آنها ۱۰ روز و نفر سوم نيز ۱۵ روز را در زندان گذراند.
سختگيري در برابر توهين به مذاهب
توهين به باورهاي ديني افراد كار خوشايند و درستي نيست حتي اگر اين توهين مربوط به ساينتولوژي باشد. اما اين موضوع يكي از بحثبرانگيزترين مسائل مربوط به حق آزادي بيان است. از سال ۲۰۱۳، هر گونه بياحترامي به باورهاي مذهبي ديگران به عنوان «توهين به احساسات باورمندان مذهبي» در نظر گرفته ميشود. در جريان گردهمايي اعتراضي نسبت به ساخت كليساي ارتدوكس روسيه كه جايگزين يك پارك بسيار محبوب شده بود، نيروهاي پليس به معترضان حملهور شدند. غروب آن روز نيروهاي امنيتي به خانه برخي از معترضان يورش برده و برخي از آنها را دستگير كردند و جرم آنها نيز در ذيل «قانون توهين» طبقهبندي شد كه ميتوانست تا يك سال زندان را براي آنها در پي داشته باشد. هر گونه نوشته در فضاي آنلاين مبني بر ناباوري به خداوند نيز مشمول اين قانون شده و اين همان اتفاقي است كه در مورد مردي به نام ويكتور كراسنوف رخ داد كه به جرمي مشابه، بعد از بستري شدن در بيمارستان و انجام آزمايشهاي مربوط به ديوانگي، به دادگاه كشانده شد.
بازنشر كنيد به دردسر خواهيد افتاد
قانون اساسي روسيه، آزادي بيان اشخاص و رسانهها را تضمين ميكند، اما در عمل اتفاق ديگري ميافتد. اگر يك پست نامناسب را بازنشر كنيد. اين همان اتفاقي است كه در مورد يك مرد ۲۷ ساله به نام ديميتري سميونوف رخ داد كه به جرم بازنشر محتواي «افراطگرايانه» محكوم شد. اين بازنشر به عكس يك قانونگذار محافظهكار مربوط بود كه روي لباس او نوشته شده بود: «يا ارتدوكسي يا مرگ» كه بر اساس قوانين وزارت عدالت روسيه در زمره موارد مربوط به نفرتپراكني مذهبي تلقي ميشود. بدتر از آن اينكه سميونوف بعدها پستي در مورد محكوميت خود را بازنشر كرد و اين دومين قانونشكني او بود و اين بار اتهام وي «انتشار گسترده اقلام افراطگرايانه». سميونوف قصد شركت به عنوان نامزدي ليبرال براي دولت محلي را داشت و به نظر خودش اين اتهامات تنها براي از بين بردن شانس وي براي ورود به رقابتهاي انتخاباتي مطرح شده بود. اين موضوع در روسيه تازگي ندارد. يوگنيا چودنووتز يك مربي كودكستان بود كه با نيت خير ويديويي از يك بچه كه در يك كمپ تابستانه مورد اذيت و آزار قرار ميگرفت را بازنشر كرد تا مسببان آن دستگير شوند. عليرغم اينكه اين كار وي به دستگيري اين افراد منتهي شد، اما چودنووتز نيز به ۵ ماه زندان محكوم گرديد. منبع: grunge ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
خبرگزاري تسنيم: انتشار كليپ شعرخواني انديشه فولادوند، بازيگر سينما و تئاتر، واكنشهاي مختلفي در فضاي مجازي به همراه داشت. انتشار كليپ شعرخواني انديشه فولادوند، بازيگر سينما و تئاتر، در چند روز گذشته واكنشهاي متعددي به همراه داشت. بخشي از اين واكنشها مربوط به شعري بود كه فولادوند در اين جلسه خواند. شعرخوانيِ عجيب خانم بازيگر: بَ بَ بَ بلي فولادوند كه پيش از اين در جايزه دكتر فروزانفر به عنوان يكي از برگزيدگان تجليل شد، در اين جلسه بخشي از مثنوي خود را براي حاضران خواند كه به دلايل مختلف مورد انتقاد كارشناسان واقع شد و تعجب مخاطبان را به همراه داشت در اين جلسه شعرخواني جمعي از شاعران از جمله محمدعلي بهمني، شاعر و ترانهسراي پيشكسوت، نيز حضور داشتند. با بهمني درباره كليپ منتشر و انتقادات مطرح شده، به گفتگو پرداختيم. بهمني معتقد است كه منتقدان تمام متن شعر فولادوند را نشنيدهاند، به همين دليل قضاوتها ناقص است. او در اينباره بيشتر توضيح ميدهد و ميگويد: ابتدا بايد شعر ايشان را به صورت كامل ديد و خواند و بعد اظهار نظر كرد. كساني كه بخشي از اين شعر را شنيده و اظهار نظر ميكنند، ميتوانند ديدگاه خود را بيان كنند، اين اشكالي ندارد. هركسي اين آزادي را بايد داشته باشد كه ديدگاه خود را بيان كند. اما بهتر است كه شعر را به صورت كامل بشنوند و بعد اظهار نظر كنند. كليپ كامل شعرخواني خانم فولادوند بيش از ۲۰ دقيقه است، اما آنچه منتشر شده بخشي از اين ۲۰ دقيقه بوده است. بهمني درباره انتقادات مطرح شده مبني بر اينكه آنچه فولادوند در جلسه شعرخواني خوانده است، «شعر» نبوده است، ميافزايد:شعر خانم فولادوند يك مثنوي بود كه بايد آن را با وزنش سنجه كنند. اين مثنوي اولين كار او نبوده است. فولادوند چند كتاب شعر دارد كه برنده جايزه جهاني هم شده است. اين شاعر پيشكسوت در پاسخ به اين پرسش كه آيا شما كار فولادوند را كامل شنيدهايد و آن را قابل دفاع ميدانيد، ميگويد: نميشود از هنر دفاع نكرد. كار او هنرمنديهايي دارد كه ميتواند به ذوق كسي خوش نيايد و براي كسي علاوه بر خوش آمدن، تحسيني هم در پي داشته باشد. قضاوت هر فرد، يك قضاوت شخصي است، نميشود آن را به صورت كلي تعميم داد.
بهمني ميافزايد: اين نوع قضاوت كردن اشتباه بزرگي است كه ما با اين روش به شعر بسياري از بزرگانمان آسيب رساندهايم؛ بزرگاني كه در روزگار ما به يادگار ماندهاند. بزرگوارتر از نيما چه كسي است؟ خيلي از عزيزاني كه براي شعر آن روزگار ارزش داشتند، نيما را آزار دادند. بعداً ميبينيم كه اين كار را با بسياري از شاعران خوب، مانند شاملو كه بعدها ارزش كار او شناخته شد، نيز انجام دادند. به نظرم اين نوع قضاوتها بيانصافي است، هر انسان با آگاهي بايد شعر را كامل بخواند و بعداً نسبت به آن نظر بدهد و انتقاد كند. هركسي از منظر و ديدگاه خود شعر را ميشناسد. شما اگر شعر جهان را مطالعه كنيد، ميبينيد كه چه شعرهايي هست كه ما دركش نميتوانيم بكنيم، اما براي كساني كه شعر هر كشوري را به درستي ميشناسند، افتخار هم هست. وي همچنين درباره نظر برخي از مخاطبان نسبت به اينكه شعر فولادوند در دايره شعر پستمدرن ميگنجد، ميگويد: اين شعر پستمدرن نبود، اين شعر در قالب مثنوي بود و وزن و قالب آن نيز مشخص است. كار فولادوند گسترههاي جامعهاي و جهاني دارد؛ بدون اينكه بخواهد به كسي توهين مستقيم كرده يا ايراد مستقيم گرفته باشد. جهان لبريز از اين دست از كارهاست. اگر بخواهيم از اين دست از كارها ايراد بگيريم، بايد اثر را به صورت كامل بخوانيم. من به ايراد گرفتن و انتقاد كردن از اين كار، اشكالي وارد نميكنم، اما ميگويم اگر اثر را به صورت كامل نخوانيم، قضاوت زودهنگام كردهايم. بهمني همچنين درباره نامفهوم بودن شعر اين شاعر و نبود معني و انديشه در شعر نيز ميافزايد: ما در حال حاضر در كشورمان غزل را دوست داريم، اما اگر از نظر هنري روي آن فكر كنيم، ميبينيم كه بزرگترين آسيبي كه به شعر وارد ميشود از طرف خود غزل است. چرا؟ چون شاعر به خاطر وزن مجبور است مثلاً به جاي گفتن «از» بگويد «ز» و «اگر» را «گر» بگويد و … اين در حالي است كه هنر اين مسائل را نميپذيرد و قبول نميكند. اما ما عاشق غزل هستيم.
هنر مقولهاي است كه اگر روي آن انديشه كنيد كه چه بگوييد، ديگر هنر نيست؛ بلكه نوشتهاي است كه از خودتان ميگوييد و مينويسيد. هنر، شاعر را ناگاه و بدون اينكه قصد گفتن داشته باشد، وادار ميكند تا در ذهن يا روي كاغذ يادداشت كند؛ ما شعر نميگوييم بلكه اين شعر است كه شاعر را ميگويد. اين را بسياري از ما نميتوانيم درك كنيم. گاهي شعر دوست دارد از اين زاويه ما را نويسنده خود كند، ما كاتبان شعريم نه شاعر. همينقدر هم كه به خود ميگوييم شاعر يا دروغ ميگوييم يا، چون از گذشته به ما عنوان «شاعر» اطلاق كردهاند، دوست داريم به خودمان بگوييم شاعر. اگر از شاعر بخواهيد كه براي مناسبتي يا موضوعي شعر بگويد، آن نوشته ساخته خود شاعر است و يادداشتهاي ذهني شاعر است و به شعر ارتباطي ندارد، اما شعري كه در هر شكل شعري نوشته ميشود، يك ناگهان است. شعر در اين حالت شاعر را به نوشتن وادار ميكند، اين شعر است و ما حق نداريم در آن دست ببريم. در مقابل اين منتقدان، بسياري هم هستند كه از اين شعر دفاع كرده و گفتهاند كه عجب شعري است. ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
به گزارش خبرگزاري خبرآنلاين، در شرايطي كه عنوان شد تمرينات تيم فوتبال استقلال از روز سه شنبه(فردا) برگزار ميشود اما باشگاه استقلال اعلام كرد تاريخ شروع تمرينات تيم استقلال در نيمفصل ۹۸-۹۹ پس از مشخص شدن نتيجه نهايي مذاكره دوحه از طريق سايت باشگاه اعلام خواهد شد. اين در شرايطي است كه استقلال بايد در ديدار آينده خود در ليگ برتر در اهواز به مصاف فولاد برود ضمن آنكه آبي پوشان روز دوم بهمن به مصاف برنده ديدار الفيصلي اردن و الكويت كويت بروند. 256 43 باشگاه استقلال اعلام كرد زمان شروع تمرينات اين تيم بعد از مشخص شدن مذاكرات دوحه اعلام ميشود.
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
به گزارش خبرگزاري خبرآنلاين، مدير برنامههاي مهدي عبدي، مهاجم تيم فوتبال پرسپوليس پيشنهاد باشگاه تراكتور تبريز به اين بازيكن را به اطلاع محمدحسن انصاريفرد، مديرعامل باشگاه پرسپوليس رساند. انصاريفرد اما قوياً با اين پيشنهاد مخالفت كرد. عبدي تكگل پيروزيبخش سرخپوشان مقابل استقلال در هفته چهارم ليگ برتر را به ثمر رساند.
256 43 محمدحسن انصاريفرد، مديرعامل باشگاه پرسپوليس با انتقال مهدي عبدي به تيم فوتبال تراكتور تبريز مخالفت كرد.
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
به گزارش خبرگزاري خبرآنلاين، مدير برنامههاي مهدي عبدي، مهاجم تيم فوتبال پرسپوليس پيشنهاد باشگاه تراكتور تبريز به اين بازيكن را به اطلاع محمدحسن انصاريفرد، مديرعامل باشگاه پرسپوليس رساند. انصاريفرد اما قوياً با اين پيشنهاد مخالفت كرد. عبدي تكگل پيروزيبخش سرخپوشان مقابل استقلال در هفته چهارم ليگ برتر را به ثمر رساند.
256 43 محمدحسن انصاريفرد، مديرعامل باشگاه پرسپوليس با انتقال مهدي عبدي به تيم فوتبال تراكتور تبريز مخالفت كرد.
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
|
|
[قالب وبلاگ : سایت آریا] [Weblog Themes By : sitearia.ir] |